جدول جو
جدول جو

معنی مطالبه کردن - جستجوی لغت در جدول جو

مطالبه کردن
باز جستن طلب کردن چیزی یا حق خود را از کسی، بازخواست کردن
تصویری از مطالبه کردن
تصویر مطالبه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
مطالبه کردن
طلب کردن، حق خواهی کردن، حق خود راخواستن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اُ دَ)
بررسی کردن. نگریستن در چیزی برای وقوف بر احوال آن: طلیعه فرستند و احوال ترکمانان مطالعه کنند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 379). بوزنه گرد انجیرستان می گشت و یک یک را مطالعه می کرد بعضی به کار می برد و بعضی برای ذخیرۀ ایام مستقبل خشک می کرد. (سندبادنامه ص 164).
تو خود مطالعۀ باغ و بوستان نکنی
که بوستان بهاری و باغ لاله ستان.
سعدی.
، قرائت کردن. خواندن کتاب یا مکتوبی بی آواز. مرور کردن کتابتی به چشم: تا حکماء آن را برای استفادت مطالعه کنند. (کلیله و دمنه).
زایچۀ طالعت مطالعه کردم
سلطنت از موضع السهام برآمد.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 147).
بسیار کرده دفتر خوبی مطالعه
جز روی تو نیافته سر دفتر آفتاب.
خاقانی (ایضاً ص 59)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مطابقه کردن
تصویر مطابقه کردن
اتفاق کردن متحد شدن، مقابل کردن چیزی است بمثل آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصالحه کردن
تصویر مصالحه کردن
آشتی کردن پیمان آشتی بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصاحبه کردن
تصویر مصاحبه کردن
گفت و گو کردن گفتگو کردن با رجلی سیاسی یا علمی یا ادبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخالطه کردن
تصویر مخالطه کردن
مخالطت کردن: هرآن کسی را که با اهل شرع مخالطه کرده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
کوش کوشیدن، گزافیدن مکاسیدن کوشش بسیار کردن جهد بلیغ کردن: ضرابیان در تجدید زر و منافع ضرابخانه مبالغه میکردند، افراط کردن زیاده روی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
واهر گراندن بغلط انداختن یکدیگر.} ، اول مرتبه بعضی از حکام ولایات و سر کردگان مغالطه خواهند کرد) (منشات قائم مقام. چا. قائم مقامی 154)
فرهنگ لغت هوشیار
باز نگریستن، باز خواندن، بررسی کردن بدقت نگریستن در چیزی برای و قوف بدان: پس از مکه بهندوستان آمد و حال مطالعه کرد، خواندن کتاب یا نوشته ای و فهمیدن آن
فرهنگ لغت هوشیار
مطالبه کردن: روح افزای بر بالین دایه نشست و از هر گونه مطالبت میکرد و میگفت: ای رعنا، این چکار بود که تو کردی ک
فرهنگ لغت هوشیار
خواندن، به دقت بررسی کردن، پژوهیدن، تحقیق کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
شوخی کردن، مزاح کردن، لودگی کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از مطالعه کردن
تصویر مطالعه کردن
للدّراسة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از مطالعه کردن
تصویر مطالعه کردن
Study
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مطالعه کردن
تصویر مطالعه کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مطالعه کردن
تصویر مطالعه کردن
учиться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مطالعه کردن
تصویر مطالعه کردن
เรียน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مطالعه کردن
تصویر مطالعه کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مطالعه کردن
تصویر مطالعه کردن
studieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مطالعه کردن
تصویر مطالعه کردن
uczyć się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مطالعه کردن
تصویر مطالعه کردن
مطالعہ کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از مطالعه کردن
تصویر مطالعه کردن
ללמוד
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مطالعه کردن
تصویر مطالعه کردن
вчитися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مطالعه کردن
تصویر مطالعه کردن
勉強する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مطالعه کردن
تصویر مطالعه کردن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مطالعه کردن
تصویر مطالعه کردن
공부하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مطالعه کردن
تصویر مطالعه کردن
পড়াশোনা করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مطالعه کردن
تصویر مطالعه کردن
अध्ययन करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مطالعه کردن
تصویر مطالعه کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مطالعه کردن
تصویر مطالعه کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مطالعه کردن
تصویر مطالعه کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مطالعه کردن
تصویر مطالعه کردن
çalışmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی